دسته‌بندی نشده

هوش هیجانی کودک و روش‌های افزایش آن

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی کودک و بزرگسال (EQ) یعنی توانایی تشخیص و مدیریت احساسات خود و دیگران. عموما بیان شده که هوش هیجانی شامل حداقل سه مهارت است:

  • خودآگاهی احساسی (یا توانایی تشخیص و اسم گذاشتن بر احساسات)
  • توانایی مهار کردن احساسات و به کار بردن آنها در وظایفی همچون فکر کردن و حل مسئله
  • و توانایی مدیریت این احساسات و هیجانات.

به نظر می‌رسد کنترل هوش هیجانی کودک، کلید توانایی آنها در زمینۀ دوست پیدا کردن، روابط‌‌شان با همسالان، برقراری ارتباطات مناسب در خانه، اقتباس جهان‌بینی متعادل نسبت به زندگی و رسیدن به مدارج تحصیلی بالا در مدرسه ‌باشد.

تاثیر هوش هیجانی در روابط کودک

به دلیل اهمیت این موضوع، در ادامه به «روش‌ افزایش هوش هیجانی کودک» پرداخته‌ایم.

هوش هیجانی کودک

هوش هیجانی شامل ۵ توانایی و ویژگی‌های زیر می‌باشد:

  • خود آگاهی. منظور از خود اگاهی دانستن احساسات‌ و هیجانات‌تان، شناخت آنها در حین اینکه رخ می‌دهند و تمایز قائل شدن بین هر یک از احساسات.
  • مدیریت خلق. کنترل کردن احساسات تا به مانعی در موقعیت کنونی مبدل نشوند به طوری که واکنش مناسبی داشته باشید.
  • انگیزه. جدایِ از شک، دودلی، و تکانشگری همچنان احساسات‌تان را یک جا جمع کرده و به سمت هدف شلیک می‌کنید.
  • همدلی. شناسایی احساسات دیگران و درک نشانه‌های کلامی و غیرکلامی آنها.
  • مدیریت رابطه. کنترل تعامل بین فردی، حل تعارضات، و مذاکره.

روان‌شناس بالینی، لیزا فایراستون (Lisa Firestone)، اظهار می‌کند بعد از چندین هفته برگزاری کلاس با دانش آموزان ۷ تا ۱۴ ساله و تشویق آنها به ابراز احساسات و افکارشان، شگفت زده شد!!

جملات خودآگاهانه بسیار قوی از زبان این کودکان خارج میشد که اصلا انتظارش را نداشت. برای مثال، بچه‌ها ابراز کردند:

  • سر کلاس احساس خوبی نسبت به خودم ندارم. نگرانم نتونم به بقیه بچه‌های کلاس برسم
  • من خیلی عصبانیم که بابام بهم در انجام تکالیفم کمک نمیکنه. باعث میشه دیگه نخوام تلاش کنم
  • من از اینکه دوستام توی بازی رام نمیدن متنفرم، به خاطر همین شروع می‌کنم به داد و بی‌داد، اما فقط همه‌چی بدتر میشه

هوش هیجانی کودکان را دست کم میگیریم

اغلب ما، کودکان را دست کم می‌گیریم و فکر می‌کنیم آنها قادر به تجزیه و تحلیل احساسات پیچیده این دنیا نیستند. ما فکر می‌کنیم با اجتناب از صحبت درباره موضوعات کمتر خوشایند یا مسائل چالش برانگیزتر، در حال حفاظت از آنها هستیم.

اما از همین ابتدای مقاله بیان می‌کنیم که کودکان میزان عظیم و مهیبی از احساسات را دریافت می‌کنند. به محض اینکه به توانایی کلامی دست یافتند، کودکان قادر خواهند بود در تشخیص و بیان احساسات‌شان آموزش ببینند. البته بهتر است محیطی امن و قابل اعتماد مهیا کنیم، جایی که کودک بتواند واضح و راحت صحبت کند.

 

با توجه به رشد سریع مغز کودکان، تمام بچه‌ها مدام در حال فهمیدن، واکنش نشان دادن و پرورش ایده‌هایی بر اساس تجربیات هیجانی‌شان هستند. ما موضوعات متعددی را به آنها آموزش می‌دهیم از تلفظ درست کلمات گرفته تا مسواک زدن.

با این حال در مجهز کردن آنها به هوش هیجانی شکست می‌خوریم، مجموعه توانایی‌هایی که به ارتقا سطح کیفیت زندگی‌شان کمک خواهد کرد.

گفتگو با کودک

تقویت هوش هیجانی کودک بسیار مهم است؛ وقتی به کودکان آموزش می‌دهید چطور احساسات‌شان را بشناسند، درک کنند آنها از کجا می‌آیند، و یاد بگیرند چطور با این هیجانات کنار بیایند در واقع به آنها ضروری‌ترین مهارت برای موفقیت در زندگی‌شان را یاد داده‌اید.

چطور هوش هیجانی کودکان را تقویت کنیم؟
در این بخش به ۴ روش‌ رشد هوش هیجانی کودکان پرداخته‌ایم.

۱. به کودک‌تان گوش دهید که چه حسی دارد

سعی نکنید نگرانی‌های او را با جملاتی مثل «نباید حس بدی داشته باشی درباره‌اش» تخفیف دهید. انکار اعتبار و صحت احساسات فرزند‌تان منجر می‌شود نتواند هیجانات‌اش را تشخیص و با آنها کنار بیاید.

با کودک خود صحبت کنید

۲. زمانی که استرس دارد، او را راهنمایی کنید

اولین قدم برای کاهش استرس شناخت چگونگی رخ دادن آن است. به کودک توضیح دهید وقتی شما هم استرس دارید بدن‌تان چطور واکنش نشان می‌دهد و از آنها هم بپرسید وضع بدن‌شان در چه حال است

 

آنها را به سمتی ببرید که این موارد را توضیح دهند؛ مثلا می‌توانید بپرسید آیا ماهیچه‌های بدن‌ات گرفته؟ آیا حس بدی در نواحی شکمی داری؟ دست‌هات رو مشت کردی؟ حس می‌کنی نفس کم آوردی؟ به او آموزش دهید چطور از واکنش‌های جسمانی‌اش هنگام استرس آگاه شود؛ این کار به او در تنظیم تنش و استرس کمک می‌کند.

۳. در مکالمات روزانه از کلمات احساسی استفاده کنید

این روش برای بچه‌های کوچک‌تر حتی نوزادان هم قابل استفاده است. در ابتدای نوزادی، فرزند‌تان خیلی چیزها را از رفتار شما یاد می‌گیرد. کودکان برای اولین بار از طریق بازخوردهای اجتماعی از وضعیت‌های هیجانی آگاهی می‌شوند.

 

هیجانات روزانه شما می‌تواند لحظات آموزشی خوبی برای فرزندتان باشد. برای مثال شما هنگام صبح مضطرب‌اید که دیر به سرکار برسید. در این میان لحظه‌ای صبر کرده و آنچه کودک می‌بیند را برایش توضیح دهید.

برای کودکتان توضیح دهید

می‌توانید بگویید: «میبینی بدنم چطور داره میلرزه، و چه قدر دارم سریع حرف میزنم؟ نگرانم که دیر برسم به سرکار و هم تیمی‌هامو از خودم ناامید کنم». این کار به کودک کمک می‌کند واکنش‌ها و احساسات را بهم مرتبط کند و تشویق شود که درباره احساسات خودش هم آزادانه حرف بزند.

 

۴. کمک‌اش کنید خود را تسکین ببخشید و با مسائل کنار بیاید

کودکان می‌توانند هیجانات‌‌شان را خیلی شدید احساس کنند. گاهی واکنش‌شان به نظر بیش از حد و نامناسب با موقعیت واقعی است. با گذر زمان یاد می‌گیرند چطور احساسات شدید را تنظیم کنند اما تا آن موقع می‌توانید به آنها یاری رسانید.

اولین قدمی که کودکان می‌توانند بردار‌اند این است که برای احساسات‌شان اسم بگذارند. مثلا «زمان بازی‌ات با دوستات تموم شده و می‌تونم ببینم که ناراحتی. سخته با دوستات خداحافظی کنی و دلت برای بازی‌هاتون تنگ میشه. حالا بیا ببینیم چیکار می‌تونیم کنیم که کمتر ناراحت باشی.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *